درس سوم
رزم رستم و سهراب (2)



  خودآزمايي درس 3 :



  1. در كشته شدن سهراب ، چه كسي يا كساني را مقصر مي دانيد ؟ چرا؟

الف - افراسياب . كه سهراب را براي رفتن به ايران تشويق مي كند و به او وعده تاج و تخت مي دهد. اما قصد دارد، سهراب را نيز در بازگشت به توران، به قتل برساند.
ب – خود سهراب كه به نيروي جواني اش مغرور است و رقيبي در مبارزه ندارد
پ – رستم كه به خاطر بدبيني ، اظهار علاقه ي سهراب و پيشنهاد او براي منصرف شدن از جنگ را نيرنگ تصور مي كند.
ت – كاووس پادشاه ايران ، كه از دادن نوش دارو براي نجات سهراب در زمان مناسب، خودداري مي كند.
ث – و از همه مهم تر از ناگشوده ي تقدير و سرنوشت است
 



  2 – در گذشته، گاه متمم با دو حرف اضافه مي آمده است، مثل «به گيسوي او بر = بر گيسوي او» در اين درس نمونه ديگري از اين كاربرد را پيدا كنيد.

بر زمين بر = بر زمين، در مصراع در زدش بر زمين بر به كردار شير  



  3- نمونه اي از ابيات موقوف المعاني را در درس بيابيد

موقوف المعاني آن است كه معني بيت ، با بيت ديگر كامل مي شود
به سهراب گفت : اي يل شير گير / كمند افكند و گرز و شمشير گير
دگرگونه تر باشد، آيين ما / جز اين باشد آرايش دين ما
 



  4 - تفاوت مثنوي با غزل را بنويسيد

مثنوي قالبي است كه در آن هر بيت قافيه اي جداگانه دارد يعني هر دو مصرع، هم قافيه اند. چون قافيه پيامي تغيير مي كند و شاعر از نظر قافيه با مشكل مواجه نيست. اين قالب براي سرودن داستانهاي طولاني است . ليلي و مجنون ، مثنوي و معنوي غزل ، قالب شعري است كه ابيات آن معمولاً بين 7 تا 13 بيت است. قافيه در دو مصرع بيت اول و پايان بيت هاي بعدي مي آيد. مضمون آن معمولاً بيان عواطف و احساسات است.  



  بياموزيم1:
يادآوري آرايه ها و اصطلاحات ادبي :

1. قافيه :
در پايان مصرع ها يا در پايان ابيات، كلماتي آورده مي شود كه يك يا چند حرف اصلي آخر آن ها يكسان است. به اين كلمات كلمات قافيه و به حرف يا حروف اصلي يكسان آخر آن ها «قافيه» گفته مي شود.
2. رديف :
رديف كلمه يا كلماتي است كه در پايان مصرع ها يا بيت ها، پس از قافيه عيناً تكرار مي شود و معني آن كلمه نيز يكسان است . اگر كلمات پاياني تنها از نظر شكل و نگارش يكسان باشند و معني آن ها يكسان نباشد، كلمات قافيه به حساب مي آيند نه دريف.
3. سجع :
به هماهنگي كلمات پاياني دو جمله يا بيشتر، اصطلاحاً سجع گفته مي شود.
سجع در نثر، مانند قافيه است در شعر به نثري كه دوران سجع است ، نثر مسجع و آهنگين مي گويند.
4. تضاد :
كاربرد هنرمندانه دست كم دو كلمه كه معناي آنها مخالف هم باشد، آرايه ي تضاد ناميده مي شود. نام ديگر آرايه ي تضاد ، طباق است.
همت كننده از نيستي / نيست كننده پس از هستي . هست كننده و نيست كننده
5. تشبيه :
همانند كردن دو يا چند پديده به يكديگر است. به شرط آنكه بين آنها شباهت يا شباهت هايي وجود داشته باشد. هر تشبيه داراي چهار ركن است.
الف – مشبه چيزي يا كسي كه آن را به چيزي يا كسي ديگر تشبيه مي كنيم.
ب – مشبه به : چيزي يا كسي كه مشبه مانند آن شده است
پ – وجه شبه : همانندي يا همانندي هاي موجود بين مشبه و مشبه به
ت – ادوات تشبيه : كلمه اي كه رابطه ي تشبيه را برقرار مي كند از جمله چون، مانند، نظير........
تنش چون بيد لرزان است
تن -> مشبه / چون -> ادوات تشبيه / بيد -> مشبه به / لرزان -> وجه شبه
6 – تشخيص :
نسبت دادن حالات و رفتار انسان به غيرانسان ، آرايه ي «تشخيص» ناميده مي شود.
7 – نماد :
نماد يا نشانه پديده اي است كه چون ويژگي و صفتي را در حد فريادي در خود دارد، مظهر و سمبل آن ويژگي شده است. مانند شير كه نماد قدرت است.
جهاد -> نماد آزادي و خرمي
دريا -> عظمت و بخشندگي
8 – ضرب المثل :
ضرب المثل جمله اي است بسيار كوتاه و پرمغز و پند آموز كه در ميان مردم رايج شده است.
مانند :
باد آورده را باد مي برد. به مفهوم هر چه بدون زحمت بدست مي آيد. انسان قدر آن را نمي داند و زود هم از دست مي رود.
9 – لطيفه هاي ادبي :
لطيفه هاي ادبي سخني است كه حاوي نكته اي «لطيف و عبرت آموز است و طرز بيان آن طنز است»
10 – قطعه :
قطعه قالبي است كه مصراع هاي زوج (دوم) بيت هاي آن هم قافيه اند. محتوا و مضمون قطعه غالباً «پند و اندرز » است. كوتاه هترين قطعه از دو بيت تشكيل مي شود.
11. مثنوي :
مثنوي شعري است كه دو مصرع، دو مصرع هم قافيه اند. مثنوي به دليل آساني قافيه براي سرودن داستان ها و مطالب طولاني مناسب است. اگر كلمات قافيه را به ترتيب با علامت هاي *   نشان دهيم، قالب مثنوي بدترين شكل است.
كوتاه ترين مثنوي دو بيت دارد.
12. غزل :
غزل شعري است كه قافيه در مصرع نخست و تمام مصرع هاي زوج آن رعايت مي شود و محتواي آن معمولاً بيان عواطف و احساسات است.
اگر كلمات قافيه را به علامت ستاره نشان دهيم نمودار قالب غزل به صورت زير است.
تعداد ابيات قصيده معمولاً بيش از غزل است.